ای نور دل و دیده وای زبده از قاسم انوار غزل 502

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

ای نور دل و دیده وای زبده اعیان

1 ای نور دل و دیده وای زبده اعیان باری گذری کن بسر چشمه حیوان

2 او آب حیاتست، ازو چاره نباشد او قبله جانست، ازو روی مگردان

3 میل تو بمستیست، زهی لذت مستی! چشمان تو مستند، خوشا حالت مستان!

4 تا روی تو دیدم ز سر شوق و مودت تا عرش رسانید دلم قهقه جان

5 عشق تو خمارست و لبت ساقی جانها زلفت شب قدرست و رخت شمع شبستان

6 با عقل مگویید حکایت ز فراغت از عشق مپرسید حدیث سر و سامان

7 مشغولی هر دل بهوایی و ولایی در حسن جهانگیر تو قاسم شده حیران

عکس نوشته
کامنت
comment