1 بسپرد بپای ناکسان دهر مرا تا کرد مجال یادشان قهر مرا
2 با دیدن تو نوش شود زهر مرا ور نه نبری جای در این شهر مرا
1 تا ترا گرد مه از مشگ سیه پرهون بود در تمنای رخت جان و دلم مرهون بود
2 گر ترا یارا بجای من بود یار دگر در دو چشم من بجای خواب هر شب خون بود
1 سرخ گل بشکفت وزو شد باغ و بستان بابها خلد بگشاده است گوئی سوی بستان بابها
2 بید را از باد بالش سرو را از آب کش مرغ را از لاله بستر مرغ را از نم نما
1 نگار ناردانی لب بهار نارون بالا میان لاله نعمان نهفته لؤلؤ لالا
2 دلش یکتائی اندر مهر و بالا چون دلش یکتا بدان بالای یکتائی مرا درد دو تا بالا