بیا بنشین که دلها از مجیرالدین بیلقانی غزل 2

مجیرالدین بیلقانی

آثار مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

بیا بنشین که دلها بی تو برخاست

1 بیا بنشین که دلها بی تو برخاست دمی با ما دل سنگین بکن راست

2 من اندیشم که جان بر تو فشانم مشو از جای کین اندیشه برجاست

3 ز تو جورست با ما و غمی نیست اگر خواهی غرامت نیز بر ماست

4 دمم دادی و من چون شهد خوردم ندانم کان چه شوخی وین چه سود است؟

5 ز من جان خواستی جان را چه قدرست؟ تو بنشین کز سر جان بر توان خاست

6 بیفکن سایه بر کارم که بی تو چو سایه کار من افتاده در پاست

7 مجیر از عمر حاصل خواست وصلت بنامیزد چنان آمد که او خواست

عکس نوشته
کامنت
comment