- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نسیم صبحگاهی بر تو جان افشان کنیم گر کنی آگه ز حالم خواجه نصرالله را
2 آن سرافرازیکه دائم دارد اندر شکر خویش فیض ابر دست او رطب اللسان افواه را
3 و آنکه با تدبیر رأی او توان گفتن کنون کز کتان دست تعدی هست کوته ماه را
4 چون ببوسی خاک درگاهش اگر فرصت بود عرضه دار احوال این داعی دولتخواه را
5 گو بسا ابن یمین را آرزو بودست آنک توتیای دیده سازد خاک آن درگاه را
6 این زمان چون گشت ممکن یافتن مطلوب خویش لطف کن بهر رهی بگشا بدرگه راه را