- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم در باغ وصل از گل روی تو برخوریم
2 باشد اسیر چشم گدایان پادشاه بردار پرده تا که رخت سیر بنگریم
3 کوری دیده گو بشکن حور پای ما اگر سر بغرف هاش چو طوبی در آوریم
4 در خلوتی که ثانی اثنین آن صباست خود را ز خیل رابعهم نیز نشمریم
5 ای باد اهل روضه زحسرت بسوختند دیگر به کس مگوی که ما خاک آن دریم
6 ما را به روز واقعه خاطر به آن خوش است کز خاک آستان تو تصدیع می بریم
7 گر جان طلب کند ز تو جانان بده کمال تا جنس عاریت به خداوند بسپریم