بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم از کمال خجندی غزل 698

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم

1 بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم در باغ وصل از گل روی تو برخوریم

2 باشد اسیر چشم گدایان پادشاه بردار پرده تا که رخت سیر بنگریم

3 کوری دیده گو بشکن حور پای ما اگر سر بغرف هاش چو طوبی در آوریم

4 در خلوتی که ثانی اثنین آن صباست خود را ز خیل رابعهم نیز نشمریم

5 ای باد اهل روضه زحسرت بسوختند دیگر به کس مگوی که ما خاک آن دریم

6 ما را به روز واقعه خاطر به آن خوش است کز خاک آستان تو تصدیع می بریم

7 گر جان طلب کند ز تو جانان بده کمال تا جنس عاریت به خداوند بسپریم

عکس نوشته
کامنت
comment