- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند از این ششدر غم فال گشادی بزنیم به کمان آمده عنقا که مرادی بزنیم
2 چند از این شیشه بگیریم و بریزیم به کام یک دو جامی به کف خویش نژادی بزنیم
3 در نیارد که دمی غاشیهٔ غم نکند سر دهیم این دل و با یک دل شادی بزنیم
4 بر دل صد ورق از یاس ببندیم گره بر دل صد ورق از یاس ببندیم گره
5 عرفی از مردهٔ آلوده پریشان شده ایم دست در دامن پاکیزاده نهادی بزنیم