بیا که با همه تن چشم انتظار از حزین لاهیجی غزل 721

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بیا که با همه تن چشم انتظار توایم

1 بیا که با همه تن چشم انتظار توایم چو نقش پا به به ره شوق خاکسار توایم

2 اساس صبر ز جور تو پایدارتر است اگر چه سر برود بر سر قرار توایم

3 به بوسه ای لب ما موج خیز کوثر کن که شعله در جگر از لعل آبدار توایم

4 نثار خاک رهت شد سر و پشیمانم درین معامله از بس که شرمسار توایم

5 به کف پیاله نگیریم، اگر فرشته دهد دماغ ما نکشد می که در خمار توایم

6 چرا خموش نباشیم؟ دور نرگس توست چه سان به هوش نشینیم؟ میگسار توایم

7 چه می کشی به فسون از حزین مست سخن؟ چرا خموش نباشیم؟ رازدار توایم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر