بی پا و سر ز قدر و شرف کام از حزین لاهیجی غزل 412

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بی پا و سر ز قدر و شرف کام می برد

1 بی پا و سر ز قدر و شرف کام می برد پیر مغان مرا به ادب نام می برد

2 جمشید را نگشته میسر ز جام خویش کیفیتی، که خون دل آشام می برد

3 مشت غبار ما ندهد گر فلک به باد از ما به کوی یار، که پیغام می برد؟

4 با مهر و ذرّه پرتو فیض ازل یکی ست هر کس به قدر همّت خود کام می برد

5 یک قرص بیش در کف چرخ لئیم نیست گر صبح می نهد به میان، شام می برد

6 دل را فکنده عشق به میدان امتحان گوی از میانه، زلف دلارام می برد

7 تف باد بر دو رنگی دهر دنی حزین کامی که داده است به ناکام می برد

عکس نوشته
کامنت
comment