ترک جان در ره آن سرو روان از عرفی شیرازی غزل 147

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

ترک جان در ره آن سرو روان این همه نیست

1 ترک جان در ره آن سرو روان این همه نیست عشق اگر نرخ نهد قیمت جان این همه نیست

2 جزو قیمت نی ام اما به قناعت شادم کان چه محصول زمین است و زیان این همه نیست

3 باغبان را مگر از عشوه ی گل دل بگرفت ور نه پژمردگی بیم خزان این همه نیست

4 آخر از شعبده دلگیر شود شعبده باز دل قوی دار که دستان جهان این همه نیست

5 صفتی به ز ریا نیست مگر زاهد را ور نه چون باد بروت دگران این همه نیست

6 منزل صلح میان تو دراز است، فغان ور نه در دین تو با کیش مغان این همه نیست

7 شوق ما راه تماشاگه خود نشناسد ور نه آرایش گلزار جنان این همه نیست

8 خضر توفیق مگر راهبرت شد عرفی ور نه خود رهبری نام و نشان این همه نیست

عکس نوشته
کامنت
comment