- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از غمره تو ترک کند کسب رهزنی زلفت به بت فکنده لباس برهمنی
2 زلفت به پیش خط تو خم گشته آنچنانک خیره بتو جوان نگرد پیر منحنی
3 کبر و منی زسر بهل از خود سبک برآی کازما و و من برون کندت رطل یکمنی
4 ابرو کمان و زلف کمند و مژه چو تیر اسباب تست جمع پی صید افکنی
5 از بیم تیر غمزه جوشن شکاف تو داود وار خط برخت کرده جوشنی
6 سنگین دلان زتیر نگاهت به بیم از آن در سنگ خاره کند تیر آهنی
7 ای عشق ریشه کن چه سپر پیشت آورم صبر ار بود چو کوه زجایش تو بر کنی
8 جامی بده زمیکده حب مرتضی کاشفته را رها کند از دنیی دنی