ترک شیرین شمایلی که مراست از جامی غزل 124

ترک شیرین شمایلی که مراست

1 ترک شیرین شمایلی که مراست کی توانم بدین دلی که مراست

2 من گرفتار و یار مستغنی آه ازین کار مشکلی که مراست

3 شد پی دستبوس قاتل من بوس بر دست قاتلی که مراست

4 رشته جان ز دل زبانه کشید این بود شمع محفلی که مراست

5 همه بی حاصلی و گمراهیست در ره عشق حاصلی که مراست

6 گم شدم در غمش چنانکه اجل ره نیابد به منزلی که مراست

7 جامیم مست و رند و رسوا خواند کرد شرح فضایلی که مراست

عکس نوشته
کامنت
comment