ترک مه پیکر من تا که برفت از همام تبریزی غزل 167

همام تبریزی

آثار همام تبریزی

همام تبریزی

ترک مه پیکر من تا که برفت از بر من

1 ترک مه پیکر من تا که برفت از بر من دور از آن روی ندانم که چه شد بر سر من

2 تا جدا گشت ز من آن که چو جان است مرا واله و خسته و زار است دل غم خور من

3 چشم من هیچ شبی خواب نگیرد ز غمش تا به خوناب جگر تر نکند بستر من

4 قصه غصه من گر برسانند به دوست بی گمان رحم کند بر دل من دلبر من

5 دوست از حالت من فارغ و از دوری او به فلک می‌رسد از سوز جگر آذر من

6 دل چه باشد که ز دلدار دریغش دارند خاصه از یار سمن بوی پری پیکر من

7 روز و شب ورد همام است که ناگه روزی جان برافشانم اگر دوست درآید بر من

عکس نوشته
کامنت
comment