1 عقل صد مسهل به طبعم بیش دارد تا چنین در نظم و نثرش کرد نرم
2 چون بدانستم که بی اسهال او مجلس سردان نخواهد گشت گرم
3 کافرم گر قطرهای زین پس ریم در دهانشان جز به آزرم و به شرم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 سخت خوشی چشم بدت دورباد سال و مه و روز و شبت سور باد
2 بندهٔ زلفین تو شد غالیه خاک کف پای تو کافور باد
1 بدرود شب دوش که چون ماه برآمد ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
2 زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **