1 با من چو بخندید خوش آن در خوشاب بر خنده ز شرم دست را کرد نقاب
2 لعل لب او ز پشت دست پرتاب می تافت چو از جام بلورین مهتاب
1 نار است شعله شعله، رخ دلبرم ز تاب مار است عقده عقده، دو زلفش بر آفتاب
2 زین شعله شعله، شعله آتش نهفته روز ز آن عقده عقده، عقده تنین گرفته ناب
1 بودند بتان به پیش من خوار واکنون خود را چه خوار بینم
2 آن کس که مرا شکار بودست خود را به کفش شکار بینم
1 خورشید کارنامه ملک جهان نوشت نوروز عزل نامه صرف زمان نوشت
2 گردون به خط حکمت و اشکال هندسه فصل بهار بر ورق بوستان نوشت