1 با من چو بخندید خوش آن در خوشاب بر خنده ز شرم دست را کرد نقاب
2 لعل لب او ز پشت دست پرتاب می تافت چو از جام بلورین مهتاب
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بد دوش چه راز، با که، با یار مرا پنهان ز که، از خصم، چه انکار مرا
2 داد از چه، ز لب، بوسه بسیار مرا برد از چه، ز دل، بد آنچه تیمار مرا
1 هوای فاخته رنگست و ابر بلبل فام بریز خون خروس ای نگار کبک خرام
1 ناکرده وداع از بر دلدار شدم دور نزدیک شدم با غم و از یار شدم دور
2 هر بار کز او دور شدم صبر و دلم بود واکنون ز دل و صبر به یکبار شدم دور
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به