دیشب که بر لبت لب جام شراب از محتشم کاشانی غزل 235

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

دیشب که بر لبت لب جام شراب بود

1 دیشب که بر لبت لب جام شراب بود بر آتش حسد دل عاشق کباب بود

2 در انتظار این که تو ساقی شوی مگر جان قدح طپان و دل شیشه آب بود

3 من مضطرب بر آتش غیرت که دم به دم می پرده سوز خلوتیان حجاب بود

4 بیدار بود دیدهٔ کید رقیب لیک از عصمت تو چشم حوادث به خواب بود

5 پاست فرشته داشت که در مجلسی چنان بودی تو مست و عاشق مسکین خراب بود

6 میسوختی چو ز آتش می پرده‌های شرم آن کایستاده به رویت نقاب بود

7 ننهاد کس پیاله ز کف غیر محتشم کز مشرب تو در قدحش خون ناب بود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر