-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 لله الحمد که بعد از سفر دور و دراز می کنم بار دگر دیده به دیدار تو باز
2 مژه بر هم نزنم پیش تو آری نه خوش است که تو را چهره بود باز و مرا دیده فراز
3 تا شد از عشق تو سررشته کارم روشن همچو شمعم هنری نیست به جز سوز و گداز
4 با وجود خم ابروی توام می خواند زاهد بی خبر از عشق به محراب نماز
5 لیک در شرح وفا نیست نمازی به ازین که نهم روی ادب پیش تو بر خاک نیاز
6 پی به توحید برد از الف قامت تو هر که ادراک حقیقت کند از حرف مجاز
7 جامی از شوق مقام تو نوایی که زند بهر عشاق رهی راست بود سوی حجاز