لعلت مرا به کام دل آب حیات از جویای تبریزی غزل 277

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

لعلت مرا به کام دل آب حیات ریخت

1 لعلت مرا به کام دل آب حیات ریخت گویی خدا ز شیرهٔ جان این نبات ریخت

2 هنگامه ساز صد چو زلیخا و یوسف است ته جرعه ای که حسن تو بر کاینات ریخت

3 نام خدا، لبت رگ ابری است درفشان از بس گهر زلعل تو حسن نکات ریخت

4 هندوی چشم شوخ تو از سرخی خمار امروز رنگ میکده در سومنات ریخت

5 از حسن سیر مایه مرا در سبوی دل جویا می نگاه به قصد زکات ریخت

عکس نوشته
کامنت
comment