- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لعلت مرا به کام دل آب حیات ریخت گویی خدا ز شیرهٔ جان این نبات ریخت
2 هنگامه ساز صد چو زلیخا و یوسف است ته جرعه ای که حسن تو بر کاینات ریخت
3 نام خدا، لبت رگ ابری است درفشان از بس گهر زلعل تو حسن نکات ریخت
4 هندوی چشم شوخ تو از سرخی خمار امروز رنگ میکده در سومنات ریخت
5 از حسن سیر مایه مرا در سبوی دل جویا می نگاه به قصد زکات ریخت