شراب لعل بده ساقیا که یک دو سه دم از جامی غزل 220

شراب لعل بده ساقیا که یک دو سه دم

1 شراب لعل بده ساقیا که یک دو سه دم رهم ز شغل سیه کاری دوات و قلم

2 به دل که چون ورق نانوشته پاکیزه ست چرا کشم ز خیال دروغ و راست رقم

3 دلم ز رنگ دورنگی گرفته چند کنم سواد شعر قرین با بیاض شعر به هم

4 به وصف روی غزالان غزلسرایی چند به فکر قافیه پشتی چو زلف ایشان خم

5 کدورت خط و شعرم کجا برد ز ضمیر بجز صفای می و لحن زیر و نغمه بم

6 ولی دریغ که طی شد ز بزمگاه امید ز دستبرد لئیمان بساط لطف و کرم

7 سفال درد تو را بس ز دست دردکشان حدیث جام مکن جامی و حکایت جم

عکس نوشته
کامنت
comment