- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لعل شیرین تو پیرایه در عدن است زلف پر چین تو سرمایه مشک ختن است
2 سرو تا بنده بالای تو شد از دل پاک بر زبان همه آزادی سرو چمن است
3 بر زنخدان تو چاهیست که دل یوسف اوست جانم اندر غم او ساکن بیت الحزن است
4 گر نبندد کمر آن ماه سرافراز بناز ور نگوید سخن آن پسته که شور زمن است
5 بچه دانند که دلدار مرا هست میان بچه معلوم توان کرد که او را دهن است
6 لطف آنخال سیاه و رخ چون ماهش بین نقطه عنبر تر بر ورق نسترن است
7 نیست ممکن که ازو صبر کنم ز آنک مرا نور در چشم و فرح در دل و جان در بدن است
8 حاصل از زلف وی این دارد و بس ابن یمین که دل آشفته و سرگشته و با صد شکن است