1 ای لعل لبت مایهدهِ آب حیات بوسی بده از نصاب حُسنت به زکات
2 دامن ز من اندر مکش ای جان و جهان کز صحبت چوب بید نگریخت نبات
1 هر چند مدتی شدم از روی اضطرار دور از جناب حضرت میمون شهریار
2 شاه جهان پناه که بر تخت خسروی یک تا جور ندید چو او چشم روزگار
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 آنرا که پیشوای دو عالم علی بود نزد خدای منزلتی بس علی بود
2 اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش بل بندگی قنبرش از مقبلی بود