- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال چشم خون ریز تو لایسال عما یفعل
2 بعد عمری لبت ار وعده کامی دهدم غمزه شوخ تو گوید ز کمین لاتعجل
3 قصد تو غایت جور است و جفا با چو منی غیر هذا بک یا غایة قصدی اجمل
4 بود صد نخل هوس بیخ فرو برده به دل صرصر عشق تو کرد آن همه را مستاصل
5 مشرب عشق چو باشد چه غم از طعن حسود بحر ژرف از دهن سگ نشود مستعمل
6 گر چه هر جا دلم آویزش و آمیزش کرد قبله عشق همان ست که بود از اول
7 در سخن کوش نه در زینت دیوان جامی شعر را چون نبود آب چه سود از جدول