لعل تو مسیحا شد، بیمار از حزین لاهیجی غزل 723

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم؟

1 لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم؟ با نرگس مست تو هشیار چرا باشم؟

2 من کافر زنّاری، زلف تو به دلداری سر رشته به دستم داد بیکار چرا باشم؟

3 آمیخته شمع وگل با بلبل و پروانه تنها من دیوانه بی یار چرا باشم؟

4 مستانه خرامیدی، مستی ره هوشم زد در خواب تو را دیدم، بیدار چرا باشم؟

5 عشق آمد و خونم ریخت، سرسبز نگردم چون؟ غم مرهم دلها شد افگار چرا باشم؟

6 زد جان حزین من، چون جام نگاهت را تقوی به چه کار آید، هشیار چرا باشم؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر