لبالب است ز خون جگر از امیر شاهی سبزواری غزل 3

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

لبالب است ز خون جگر پیاله ما

1 لبالب است ز خون جگر پیاله ما دم نخست چنین شد مگر حواله ما

2 بر آستان تو شب‌ها رود که مردم را به دیده خواب نیاید ز آه و ناله ما

3 ز قد و روی تو شرمنده باغبان می‌گفت: که آب و رنگ ندارند سرو و لاله ما

4 به روز وصل تو از بیم هجر می‌ترسم که زهر می‌دهد ایام در نواله ما

5 چو گل به وصف رخت جامه چاک زد شاهی به هرکجا ورقی رفت از رساله ما

عکس نوشته
کامنت
comment