-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لبالب است ز خون جگر پیاله ما دم نخست چنین شد مگر حواله ما
2 بر آستان تو شبها رود که مردم را به دیده خواب نیاید ز آه و ناله ما
3 ز قد و روی تو شرمنده باغبان میگفت: که آب و رنگ ندارند سرو و لاله ما
4 به روز وصل تو از بیم هجر میترسم که زهر میدهد ایام در نواله ما
5 چو گل به وصف رخت جامه چاک زد شاهی به هرکجا ورقی رفت از رساله ما