- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کردی ز راندگان در خود شماره ام در کوی تو نه سگ نه گدایم چه کاره ام
2 روزی نشد ز سیر سرشکم لقای تو خالیست از فروغ سعادت ستاره ام
3 گر در میان بزم خودم جا نمی دهی بگذار چون نظارگیان برکناره ام
4 کشتن چه احتیاج چو خواهی هلاک من تاراج جان بس است ز تو یک نظاره ام
5 باید بر آرزوی منت حجتی درست بین جیب چاک چاک و دل پاره پاره ام
6 می گفت شب عروس سپهرم که جامیا زیور ز در نظم تو یابد هماره ام
7 گر بگسلند عقد ثریا مرا ز گوش درهای شاهوار تو بس گوشواره ام