- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فلسفی کرد نفی جمله صفات زان سبب شد معطل اندر ذات
2 گفت ذات از صفات گوناگون متکثر شود ببین اکنون
3 شبههای کوفتادش از تنزیه خود کند این حدیث شیخ سفیه
4 ذات دید کز اختلاف صفات متعدد شود؟ زهی طامات
5 از تعلق که گشت در اطوار متعلق چرا شود بسیار؟
6 چه قیاس است شاهد و غایب اینت فکر سقیمناصایب
7 گر زمین از شعاع گردد گرم قرص خور کی بگردد ای بی شرم
8 از برای خدای، خواجه فلان تو خدا را به از خدای مدان
9 او چو خود را صفت کند ظاهر تو کئی اندرین میان آخر
10 تا کی از هرزه گوئی ای ناکس منقطع گشتی و نکردی بس
11 نفی کردی سه رکن ایمانی قدرت وعلم و حشر جسمانی
12 آنگهی نام علم و عقل بری ای خدا و رسول از تو بری
13 فلسفه چیست نزد اهل ملل کفر و خودرایی و ضلال و حیل
14 هستم از علم آن گروه آگاه جمله دانستهام بحمداللّه
15 این یقین است لیک نفس خبیث نکند میل جز به لهو حدیث