بلبل گشاده کرد زبان بر ثنای از ادیب صابر غزل 29

ادیب صابر

آثار ادیب صابر

ادیب صابر

بلبل گشاده کرد زبان بر ثنای گل

1 بلبل گشاده کرد زبان بر ثنای گل معشوق بلبل است رخ دلگشای گل

2 هر شب ز شام تا به سحر ساحری کنیم من در ثنای بلبل و او در ثنای گل

3 معزول گشت ساقی و منسوخ شد سماع این از نوای بلبل و آن از لقای گل

4 در زیر شکر و منتم از گوش و چشم خود گاه از برای بلبل و گاه از برای گل

5 دارم درین خوای خوش و باد گل فشان درسر نشاط باده و در دل هوای گل

6 وقت گل است خیز بیار ای گل ببار زان مه که هست گونه ای از آشنای گل

7 داد نشاط و عشرت و انصاف عمر و عیش بستان ز گل که دیر نماند بقای گل

عکس نوشته
کامنت
comment