مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان
مسعود سعد سلمان

کرد با من زمانه از مسعود سعد سلمان قصیده 175

قصیده 175 ام از 1098 قصاید

کرد با من زمانه حمله به جنگ

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36

1 کرد با من زمانه حمله به جنگ چون مرا بسته دید میدان تنگ

2 رنج و غم را ز بهر جان و دلم تیغ پولاد کرد و تیر خدنگ

3 هر زمانی همی رسد مددش دو سپه روز و شب ز روم و ز زنگ

4 زان کشد تیغ صبح هر روزی که نگشتش گسسته بر من چنگ

5 گشته ام چون عطارد اندر حوت ور چه بودم چو ماه در خرچنگ

6 آتش گوهرم به خاطر و طبع حبس از آن باشدم همی در سنگ

7 آب انده ز دیده چندان رفت تا زد آئینه نشاطم زنگ

8 آب رویم نماند در رویم آب مانند کس نبینی رنگ

9 محنتم همچو دوستان عزیز هر شب اندر کنار گیرد تنگ

10 بالشی ام نهد ز پنجه شیر بستری گسترد ز کام نهنگ

11 شربتی خورده ام به طعم چنان نوشم آید همی به کام شرنگ

12 خورشم گشت خاک تیره چو مار مسکنم کوه تنگ شد چو پلنگ

13 خوب گفتار و پر هنر حرکت بدلم شد به خامشی و درنگ

14 گویی آن صورتم که بر دیوار زده باشدش خامه نیرنگ

15 به دلم داده بود شاهی روی به تنم کرده بود بخت آهنگ

16 چشم آن شد ز گرد انده کور پای این شد ز دست محنت لنگ

17 هر چه بیشم دهد فلک مالش بیش یابد ز من همی فرهنگ

18 هنرم هر چه داد بیش کند چنگ را لحن خوشتر آرد چنگ

19 لیکن از حد چو بگذراند باز بگسلاند به چنگ بر آهنگ

20 هر که او پاک چون هوا باشد چون هوا نزد کس نگیرد سنگ

21 مرد باید که ده دله باشد تا بود سرخ روی چون نارنگ

22 مردمان زمانه بی هنرند زانکه فرهنگشان ندارد هنگ

23 نیست در کارشان دل زاغی بانگ افکنده در جهان چو کلنگ

24 نیست از ننگ ننگشان ور چند ننگ دارد ز ننگ ایشان ننگ

25 دوزخ آرد پرستش ایشان راست هستند نامه ارژنگ

26 لاف رادی گران بود چون کوه ور چو زفتی گران بود چون گنگ

27 خوب روی و ملبسند همه طرفه رنگند و نادره نیرنگ

28 بار منت نشسته بر سر جود زین سبب گشته هر سه حرفش تنگ

29 ابر هم خوی اهل عصر گرفت بلبل منت زند به هر فرسنگ

30 قطره آب ازو همی بچکد تا نگرددش روی پر آژنگ

31 خیز مسعودسعد رنجه مباش بازدار از جهان و اهلش چنگ

32 نوش خواهی همی ز شاخ کبست عود جویی همی ز بیخ زرنگ

33 چنگ باز هوا ندارد کبک دل شیر عرین ندارد رنگ

34 هر زمان در سرایی از محنت باره بخت تو ندارد تنگ

35 کار نیکو کند خدای منال راه کوته کند زمانه ملنگ

36 بگذرد محنت تو چون بگذشت ملک جمشید و دولت هوشنگ

شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ

شاعر شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ چه کسی است ؟

شاعر شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ مسعود سعد سلمان می باشد.

شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ چیست ؟

قالب شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ قصیده است

سبک شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ چیست ؟

سبک شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر کرد با من زمانه حمله به جنگ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
مسعود سعد سلمان

کرد با من زمانه از مسعود سعد سلمان قصیده 175

قصیده 175 ام از 1098 قصاید
بنر