1 کوفیان گفتند«عباس آمد از بهر ستیز ما نداریم دست جنگ او مگر پای گریز
2 ای پیاده بر زمین افکن تو این تیر و کمان وای سوار عباس آمد جوشن و مغفر بریز
3 این غضنفر مر هژبر افکن که شبل حیدر است ز او بیندیشید کامد شیر با شمشیر تیز»
4 ... ...
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مرا تا دل به تن تسلیم کردند همی مهر بتان تعلیم کردند
2 دل فایز بتان بردند یغما ببردند و به هم تقسیم کردند
1 دلم از دست خوبان چاک چاکست تنم از هجرشان اندوهناکست
2 چو فایز خورده باشد تیر غمزه ز تیر طعنه دشمن چه باکست؟
1 ز من گشتی جدا ای سرو آزاد نبودم یک زمانی بی تو دلشاد
2 چه کردم ای مه فایز که هرگز نه یادم کردی و نه رفتی از یاد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **