- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کوهکن کانبازی پرویز کرد روی در شیرین شورانگیز کرد
2 دید شیرین سوی خود میل دلش شد به حکم آنکه دانی مایلش
3 غیرت عشق آتش سوزان فروخت خرمن تمکین خسرو را بسوخت
4 کرد حالی حیله ای تا زال دهر ریخت اندر ساغر فرهاد زهر
5 رفت آن بیچاره جانی پر هوس ماند با شیرین همین پرویز و بس
6 چرخ کین کش هم همین آیین نهاد در کف شیرویه تیغ کین نهاد
7 تا به یک زخمش ز شیرین ساخت دور وز سریر عشرتش انداخت دور