- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مستیی کو که خرد را ز جنون دل شکنیم شیشه ها بر سر مستوری عاقل شکنیم
2 موح دریای بلا می دهد این مژده که ما کشتی صبر به نزدیکی ساحل شکنیم
3 ای مگس بال و پر طعنه فرو ریز که ما بهر لذت به جگر ناوک قاتل شکنیم
4 زخم ناسور به صد عجز خَرَد نیش زجاج شیشهٔ زهر چو در انجمن دل شکنیم
5 کعبه از ننگ ملول است، بیایید که ما قدم قافله نارفته به منزل شکنیم
6 عرفی از سامری عشق دهد رخصت ما به فسون بال و پر جادوی بابل شکنیم