بدان که مرد از عبادی مروزی مناقب الصوفیه 24

عبادی مروزی

آثار عبادی مروزی

عبادی مروزی

بدان که مرد چون صاحب یقین شد همیشه راضی باشد به قضا و متصوفه را هیچ صفت نیکوتر از رضا نیست در همه احوال. چنانکه...

بدان که مرد چون صاحب یقین شد همیشه راضی باشد به قضا و متصوفه را هیچ صفت نیکوتر از رضا نیست در همه احوال. چنانکه بر هیچ اعتراض نکنند.پیوسته راضی باشند. ,

و رضای حق تعالی بدان حاصل آید که به قضای او راضی باشند، «رضی اللّه عنهم و رضوا عنه». ,

و نیز گفت که رضا آن است که از حق تعالی بهشت نخواهد و از دوزخ نترسد، و نجات نخواهد. رضاآنگه حقیقت گردد که بلامتصل شود، و راضی رنجور نشود. ,

بزرگان گفته‌اند که رضا پیش از نزول قضا عزم رضایت است. اما رضا بعد از قضا عین رضا است. ,

در جملهٔ رضا انواع است: ,

اولرضا به اسلام، چنانکه گفت: «و رضیت لکم الاسلام دیناً». و دیگر رضا به قصا، چنانکه در تورات آمده است که هر که به قضاءٍ راضی نشود حماقت او را هیچ درمان نیست. ,

و دیگر نوع رضا است از حق تعالی در همهٔ اوقات. ,

و دیگر نوع راضی بودن به خداوندی پادشاه عالم‑تعالی و تقدس‑که در خبر است که هر بنده که به خداوندی حق تعالی راضی باشد حق تعالی به بندگی او راضی باشد. ,

و راضی بودن به حق تعالی آن بود که در مقابلهٔ اختیار او اختیاری نیاری، و بیرون از ارادت او هیچ ارادتی نداری. ,

و گفت نزدیک من چنان است که کسی که اعتماد بر اختیار حق تعالی کرد بدو راضی شود، در مقابلهٔ اختیار او هیچ اختیار خویش پیش نیارد، نه در رنج و نه در راحت. ,

و این قدم‌گاه عزی عظیم دارد. کسی که اینجارسید جمال رضابدید، چنانکه حقیقتاو است. و هر که ازینجا باز ماند به نامی راضی شد. اما روی رضا ندیده است. ,

طریق رضا بر متصوفه میسر است و تا مرد بدین طریق در نیاید جمال تصوف نبیند. از آنکه تصوف ترک تکلف است، و آن ترک جز به مدد رضا نیاید. ازآنکه قطع طمع و ترکتکلف به قوت ایمان تواند بود، و جمال ایمانکسی بیند که به قضاءٍ خدای تعالی راضی شد، و کسی که بدو راضی شد عنان احوال خود بدو باز گذاشت تا چنانکه خواهد وی را می‌گرداند. ,

عکس نوشته
کامنت
comment