- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دانسته باش ای دل کزان نامهربانت میبرم گر باز نامش میبری بیشک زبانت میبرم
2 با شاهد دلجوی غم دست وفا کن در کمر کامروز یا فردا از آن نازک میانت میبرم
3 چون از چمن نخل جوان برد به زحمت باغبان با ریشهٔ پیوند جان از وی جنانت میبرم
4 مردانه دندان سخت کن وز تیغ هجران سر مکش گر سخت جانی تا ابد زان دلستانت میبرم
5 زان میوه ارزان بها گر نگسلی پیوند خود چون تاک ازین پس یک به یک رگهای جانت میبرم
6 گر از ره بیغیرتی دیگر به آن کو میروی از اره غیرت روان پای روانت میبرم
7 شرح غم من محتشم زین پیش میگفتی به او گر باز میگوئی زبان زین ترجمانت میبرم