محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

دانسته باش ای دل کزان نامهربانت از محتشم کاشانی غزل 39

غزل 39 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم

1 دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم گر باز نامش می‌بری بی‌شک زبانت می‌برم

2 با شاهد دلجوی غم دست وفا کن در کمر کامروز یا فردا از آن نازک میانت می‌برم

3 چون از چمن نخل جوان برد به زحمت باغبان با ریشهٔ پیوند جان از وی جنانت می‌برم

4 مردانه دندان سخت کن وز تیغ هجران سر مکش گر سخت جانی تا ابد زان دلستانت می‌برم

5 زان میوه ارزان بها گر نگسلی پیوند خود چون تاک ازین پس یک به یک رگهای جانت می‌برم

6 گر از ره بی‌غیرتی دیگر به آن کو می‌روی از اره غیرت روان پای روانت می‌برم

7 شرح غم من محتشم زین پیش می‌گفتی به او گر باز می‌گوئی زبان زین ترجمانت می‌برم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم

شاعر شعر دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم چه کسی است ؟

شاعر شعر دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم محتشم کاشانی می باشد.

شعر دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم چیست ؟

قالب شعر دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم غزل است

مضمون اصلی شعر دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی