- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
بدان که همچنان که قدمای اهل حکمت تصریح کرده اند، قوام همه موجودات به محبت منوط، و انتظام سلسله ممکنات بدان مربوط است و هیچ دلی نیست که از لمعه محبت در آن نوری نه، و هیچ سری نیست که از شئه آن در او شوری نه نشاط و رقص افلاک از شور صهبای محبت است و مستی و بیهوشی مرکز خاک از سکر باده مودت «بسم الله مجریها و مرسیها». ,
2 ز عشق است آمد شد ماه و مهر درنگ زمین و شتاب سپهر
اگر محبت نبودی امهات سفلیه تن به ازدواج آباء علویه ندادی و از مزاوجت ایشان، موالید ثلثه نزادی الفت اجزای مرکبات از اثر آن است و استقرار عناصر اربع، در مواضع خود به واسطه آن. ,
4 سر حب ازلی در همه اشیا ساری است ورنه بر گل نزدی بلبل بیدل فریاد
نطفه های قطرات امطار از شوق مرکز بر رحم زمین فرو می رود و بنات نبات از جنبش محبت سر از مشیمه خاک بیرون می کنند. ,
6 آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد
7 جسم خاک از عشق بر افلاک شد کوه در رقص آمد و چالاک شد
8 هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل گردم از آن