شاهان جهان شاهی و از مسعود سعد سلمان قصیده 1

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا

1 شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا در چشم جور و عدل پدید و نهانیا

2 بایسته تر به خسروی اندر ز دیده ای شایسته تر به مملکت اندر زجانیا

3 عقل و روان به لطف نیابد همی تو را گویی که عقل دیگر و دیگر روانیا

4 روشن به توست سنت و آیین خسروی تازه به توست رسم و ره پهلوانیا

5 گر مذهب تناسخ اثبات گرددی من گویمی تو بی شک نوشیروانیا

6 گویم مگر که صورت عقلی عیان شده چون بنگرم به عقل و حقیقت همانیا

7 گویی صفات ایزدی اندر صفات توست کایدون فزون ز وهم و برون از گمانیا

8 برنده نیازی گویی که دولتی دارنده زمینی گویی زمانیا

9 با هر کسی چو با تن مهجور وصلتی در هر دلی چو در دل مجرم امانیا

10 شاها نظام یابد هندوستان کنون زان خنجر زدوده هندوستانیا

11 صاحبقران تو باشی و اینک خدایگان دادت به دست خاتم صاحبقرانیا

12 تا مملکت بماند تو جاودان بمان اندر میان مملکت جاودانیا

عکس نوشته
کامنت
comment