- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو سرکشان را طوق گردن حلقه گیسوی تو
2 تا تو رفتی آفتاب از زر همی تابد طناب تا زند این خیمه فیروزه در اردوی تو
3 مدعی گیرم که چون آیینه رویین تن شود کی تواند کایستد یک لحظه رو در روی تو
4 مه که بر شکل کمان زر برآید گاه گاه میل آن دارد که خود را جا کند پهلوی تو
5 پر دعا دارم دلی تعویذوار آن دست کو کز رگ جان بندم این تعویذ بر بازوی تو
6 قتل عاشق را چه بر ساعد نهی رنج کمان یک کرشمه بس بود از گوشه ابروی تو
7 بنده جامی پای تا سر شوق شد بادا قبول نامه شوقی که آرد باد ناگه سوی تو