-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزارگونه متاع است ناز را به دکانش نگاه گوشهٔ چشم از متاعهای گرانش
2 خطاب خود به من از اهل بزم خاسته پنهان که نرگسش شده گویا و خامش است زبانش
3 هزار نکته بیان میکند به جنبش ابرو هزار نکته دیگر که مشکل است بیانش
4 حواله دل محروم من نمیشود الا به سهو تیر نگاهی که میجهد ز کمانش
5 دلم که صبر و خرد بردهاند بیخبر از وی به آن دو نرگس فتان مگر که فتنه گمانش
6 به من که ساده دلی کاملم ملاطفت وی تغافلیست که خود نام کرده لطف نهانش
7 کسی چه نام کند غبن این معامله کاورا نگاه بر دگرانست و محتشم نگرانش