- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 افروخت از تبسم مینا ایاغ ما تر شد ز خنده های صراحی دماغ ما
2 تا جام می به دست رسیده ست سرخوشیم از آستین رهی ست به سوی دماغ ما
3 ما را به برگ لاله چه نسبت، که روزگار هرگز نسوخته ست کسی را به داغ ما
4 از پای تا به سر چو شفق شعله درگرفت آن ابر خون گرفته که آمد به باغ ما
5 داریم شعله ای که ملایم تر از گل است پروانه ای نسوخته است از چراغ ما
6 هرگز تهی نگشت ز خون جگر سلیم هرچند همچو لاله شکسته ست ایاغ ما