مهرگان مهربان از مسعود سعد سلمان قصیده 113

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر

1 مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر کنج باغ و بوستان را کرد غارت ماه تیر

2 بدره بدره زریابی زیر پای هر درخت توده توده سیم بینی در کنار هر غدیر

3 از فراق نوبهاران در دل نارست نار وز غم هجران لاله روی آبی چون زریر

4 مهرگان آمد بیارای مهرجان آن مهر جام زیر بلبل را گسستند ای پسر بربند زیر

5 گر بپژمرده است گل در بوستانها باک نیست دولت سامی سیفی سال و مه بادا نضیر

6 میر محمود بن ابراهیم سلطان جهان آن ظهیر دولت و یزدانش او را هم ظهیر

7 آن امیر بن الامیر بن الامیر بن الامیر آنکه او را هست ازعقل و خرد سیصد وزیر

8 آنکه عز و جاه او را هست از خورشید تاج وآنکه صدر ملک او را همت از گردون سریر

9 از جلالت کس نبینم پیش قدر او بزرگ وز تواضع کس نبینم پیش چشم او صغیر

10 ای دو دیده شاه عالم ای شه هندوستان کامگار و شهریار و شاه بند و شاه گیر

11 سال و مه خورشید بادا پیش جان تو سپر پشت حاسد چون کمان و در دل بدخواه تیر

12 مهرگان فرخ آمد بگذران صد مهرگان در سرور و در سریر و درختور و درختیر

عکس نوشته
کامنت
comment