کشته عشق بوعلی دقاق از جامی هفت اورنگ 67

کشته عشق بوعلی دقاق

1 کشته عشق بوعلی دقاق آن در آیین عشقبازی طاق

2 روزی این درد از دلش زد سر به مناجات گفت در منبر

3 کای خداوند آسمان و زمین نه مکان از تو خالی و نه مکین

4 جلوه گر در بلند و پست تویی قصه کوتاه هر چه هست تویی

5 از تو با خلق لافها زده ام در چندین گزافها زده ام

6 روز محشر که سازیم زنده مکن از روی خلق شرمنده

7 گر ندانی سزای خویشتنم کسوت صوفیان مکن ز تنم

8 که اگر مؤمنم و گر گبرم نیست از زی صوفیان صبرم

9 در کفم رکوه و عصایی نه در بوادی دوزخم سر ده

10 تا به هر وادیی که روی آرم نوحه جانگداز بردارم

11 بر خود از درهای گوناگون ریزم از دیده آب و از دل خون

12 چون نباشد به قربتم فرمان پرورم جان به نوحه حرمان

عکس نوشته
کامنت
comment