کشته خنجر عشق است دل زنده ما از جامی غزل 36

کشته خنجر عشق است دل زنده ما

1 کشته خنجر عشق است دل زنده ما غرق جمعیت او وقت پراکنده ما

2 بخیه بر وصله پیوند کسان کم زده ایم دست تجرید بود بخیه کش ژنده ما

3 گر بخندیم مکن عیب که چون غنچه بود پرده پوش دل آغشته به خون خنده ما

4 نقش تقویم ازل زایچه طالع ماست عطف دامان ابد دولت پاینده ما

5 چیست درگوش وی از ماه نو این حلقه زر گر نه دولت عشق است فلک بنده ما

6 هست جوینده چو یابنده ندانیم چراست درد نایاب نصیب دل جوینده ما

7 جامی آفاق پر است از رقم عشق و هنوز هست ازین حرف خجل کلک سرافکنده ما

عکس نوشته
کامنت
comment