- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کشد گر هر دمم صدبار افزون کن خدای من بمن جور و جفای او باو مهر و وفای من
2 براه عشق گوید پیرو من از قفای من که سرگردانتر است از من درین ره رهنمای من
3 ببزمت غیر و من در کنج غم یگره چه خواهد شد که من باشم بجای او و او باشد بجای من
4 من و دل کشته تیغ جفایت گوشه چشمی که آن باشد بهای خون او این خوبهای من
5 چسان از قید عشق او رهم کاین رشته را باشد سری در دست صیاد و سری دیگر بپای من
6 ز کارم عقده هجران بیا بگشا که نتواند گشاید مشکل من جز تو کس مشکلگشای من
7 بمن یار و منش نشناسم از حیرت چه حالست این که من بیگانه او باشم و او آشنای من
8 ز نخل آرزو اکنون نیم بیبهره کی بودی نوا زین گلبن بیبرگ مرغ بینوای من
9 نیم شایسته تا خواهم وصالت از خدا ورنه ز کف ناجسته آید بر نشان تیر دعای من
10 همان به کز فغان مشتاق لب بندم درین وادی که هرگز نشنود محملنشین بانگدرای من