-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواجه عمید صاحب دیوان مولتان فرزانه ایست کافی و آزاده ایست راد
2 در عالم عطیت معطی چو او نبود وز مادر کفایت کافی چو او نزاد
3 چون ابر بر بساط سخا راد کف نشست چون کوه در مصاف هنر پر دل ایستاد
4 راهی که او سپرد به همت نکو سپرد رسمی که او نهاد به حشمت نکو نهاد
5 هرگز به هیچ مکرمت از خود عجب نکرد روزی به هیچ تربیت از ره نیوفتاد
6 نه چون تنگ دلان بفزایش نمود فخر نه چون سبکسران به ستایش گرفت باد
7 تا شد گشاده ما را یک در به صحبتش بر ما ز شادمانی صد در فزون گشاد
8 چونین که در فراقش بودیم بس غمین والله که از وصالش هستیم سخت شاد
9 پیوسته شاد باد که شادیم ازو همه زو خرمیم سخت که در خرمی زیاد
10 هست او چنانکه باید و چون او ز خلق نیست بادا چنانکه خواهدو بدخواه او مباد