1 خرم آن کوی که منزلگه یارست آنجا روز پیروز کسیراست که بارست آنجا

2 عارضش لاله سیراب و قدش سرو سهی است بر سر سرو سهی لاله ببارست آنجا

3 هر خم از چین سر زلف گره بر گرهش که زهم باز کنی مشک تتارست آنجا

4 گنج حسن رخ جانان نتوان داد ز دست گر چه از غالیه صد حلقه مارست آنجا

5 حبذا منزل جانان که در ایام خزان از فروغ گل خندانش بهارست آنجا

6 از خیال رخ دلبر خبرش پرسیدم گفت خوش باش که او عاشق زارست آنجا

7 گر چه در بحر غم او بکنار افتادیم لیک شادیم که امید کنارست آنجا

8 هر کجا پای نهد هست سر ابن یمین و ز دو چشم گهر افشانش نثارست آنجا