جامی

جامی

جامی
جامی

خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی از جامی غزل 455

غزل 455 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی

1 خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی تا درین ره ننهی پای به جایی نرسی

2 هرچه جز شستن دست هوس از حاصل خویش باشد اینجا همه بی حاصلی و بوالهوسی

3 تا بری عهد به سر نسبت از آدم بگسل عهد الله الی آدم عهدا فنسی

4 کم زن از وصل ریاحین نفس ای مرغ قفس که تماشاگر بستان ز شکاف قفسی

5 گرچه از محمل لیلی نرسد بانگ درای شادم از قافله او به مقام جرسی

6 آید از نور رخت زمزمه نارکلیم یعلم الله که تو از شعله آن مقتبسی

7 نیست جز حکم تو در کشور ما حکم دگر شغل تو روز بود شحنگی و شب عسسی

8 تا لب جام شد آلوده ز شهد لب تو می زند مرغ دلم پر به هوای مگسی

9 زنده شد جامی از انفاس خوشت جان سخن شاید ار نام برآری به مسیحا نفسی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی

شاعر شعر خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی چه کسی است ؟

شاعر شعر خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی جامی می باشد.

شعر خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی چیست ؟

قالب شعر خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی غزل است

مضمون اصلی شعر خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.