خرامان بگذر ای سرو سرافراز از جامی غزل 458

خرامان بگذر ای سرو سرافراز

1 خرامان بگذر ای سرو سرافراز چو سایه سرو را از پا درانداز

2 بنازم چشم شوخت را که با من کند صد ناز بیش از بهر یک ناز

3 ز غم گفتی مسوز این هم چنان است کز آتش شمع را گویند مگداز

4 رقیبت کشته شد الحمدالله خوش است الحمد را بسمل ز آغاز

5 نسازد بی تو ما را هیچ چاره بیا بیچارگان را چاره ای ساز

6 چو پر بگشاد مرغ جان پرویز به بام قصر شیرین کرد پرواز

7 جدا شد از تو جامی و ننالید ز کشته برنیاید هرگز آواز

عکس نوشته
کامنت
comment