خسروا داشت سخایی تو مرا پار از مجد همگر قطعه‌ 75

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

خسروا داشت سخایی تو مرا پار چنانک

1 خسروا داشت سخایی تو مرا پار چنانک کآن نیارست زدن لاف ز هستی من

2 آسمان با همه تعظیم و بلندی کوراست می زد از روی تواضع دم پستی با من

3 تا تو برداشتی اکنون ز سرم دست کرم می زند از سر کین تیغ دودستی با من

4 یادمی آر از آن شب که رهی را گفتی عمر باقی بنشین خوش چو نشستی با من

5 وین شب آن بود که در سر هوس نردت بود نرد من بردم و عمدا تو شکستی با من

6 الف مصر سحرگاه رسید از کرمت هم بدان وعده و میعاد که بستی با من

7 غایت مکرمت این بود و حقیقت که نکرد کرم رایج تو عشوه پرستی با من

8 یارب امسال چه تدبیر کنم گر چون پار شه نبازد ندبی نرد به مستی با من

عکس نوشته
کامنت
comment