- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خسروا قدرت آن بینمت از لطف خدای که بکتان مدد از پرتو مهتاب دهی
2 بدل دشمن اگر خود بود از آهن و روی چون بهیبت نگری لرزش سیماب دهی
3 مده از دست کنون فرصت امکان چو ترا دست آن هست که داد دل احباب دهی
4 حسب حالم سخنی بس خوش و موجز یا دست عرضه دارم اگرم رخصت اطناب دهی
5 وقت هر کار نگهدار که نافع نبود نوشدارو که پس از مرگ بسهراب دهی
6 چون شود تشنه جگر زاتش حسرت برهان خاکبیزی بسر از کوثرش ار آب دهی
7 تا ابد عمر تو خواهد بمراد ابن یمین تا مراد دل او و دگر اصحاب دهی