- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خسروا بیم است کز گیتی برآید رستخیز تا تو برخیزی بشادی تندرست و شاد خیز
2 پا بنالیدی تو لختی دوستداران ترا دیده ها گشتست باران ریز و دلها ریز ریز
3 رنج و بیماری کشیدی هفته ای آن رفت و ماند با تو هم یار سلامت هم طرب تا رستخیز
4 جاودان در ملک و دولت زی که باشد بی تو ملک همچو تن بی جان و جان بی عقل و جامه بی فریز
5 دوستان را نیست از تو همچو از روزی گزیر دشمنان را نیست از تو همچو از دشمن گریز
6 هرکه جوید کین تو با ملک خود باشد بکین هرکه بستیزد بتو با جان خود باشد ستیز
7 بستدی ملک از بداندیش از بتان ساغر ستان ریختی خون سیاه و خون رز در جام ریز
8 چار چیزت داد یزدان کان بهم کس را نداد طبع پاک و عزم نیک و کف را دو تیغ تیز
9 چون سخن گوئی جهان پرمشگ و پر گوهر شود زان زبان گوهر افشان و حدیث مشگ بیز
10 خسروا با تندرستی و لطافت یار باش تا لطافت در عراقست و فصاحت در حجیز