- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خسروی کاینه روی ظفر خنجر اوست رونق سلطنت از تیغ ظفرپرور اوست
2 بام بی در که فلک کنیت و گردون لقب است عاشق و شیفته خدمت بام و در اوست
3 پس ازین گر ننهد فتنه کله کژ چه عجب؟ کان کله کش سر انصاف بود بر سر اوست
4 قرص خورشید که چون چنبر زرین رسن است جسته هر صبحدمی چون رسن از چنبر اوست
5 چرخ از آن شادی او خورد که در بزم جلال آب حیوان به صفت قطره ای از ساغر اوست
6 سایه پر همای از چه سعادت اثرست؟ زانکه از فر ملک خاصیتی در پر اوست
7 فتح اگر شد خلف تیغ دو رویش چه عجب؟ چون شب و روز عروس ظفر اندر بر اوست
8 نرد دولت که برد زو؟ که فلک را گه لعب مهره گر دوست و گرده همه در ششدر اوست
9 اوست در خورد جهان گر نه بدین همت و قدر این کلوخی که جهانست چه اندر خور اوست؟
10 همچو نی بر دل شکر گرهی هست از آنک رشگ خورد سخن خوبتر از شکر اوست
11 هر زمانش ز فلک تحفه جلالی دگرست همچو چوگانش برین گوی هلالی دگرست